استضعاف هارون (قرآن)در غياب موسی علیه السلام، بنىاسرائيل، هارون عليه السلام را مورد استضعاف وفشار قرار دادند. ۱ - بازگشت حضرت موسیاستضعاف هارون عليه السلام از سوى بنیاسرائیل ، در غياب موسی علیه السلام: «و لمّا رجع موسى إلى قومه غضبـن أسفا قال بئسما خلفتمونى من بعدى ... و أخذ برأس أخيه يجرّه إليه قال ابن أمّ إنّ القوم استضعفونى ...» و هنگامي كه موسي خشمگين و اندوهناك به سوي قوم خود بازگشت گفت پس از من بد جانشيناني برايم بوديد (و آئین مرا ضايع كرديد) آيا در فرمان پروردگارتان (و تمديد مدت میعاد او در قضاوت ) عجله نموديد؟! سپس الواح را افكند و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانيت) به سوي خود كشيد، او گفت: فرزند مادرم! اين گروه مرا در فشار گذاردند... . ۲ - اطلاع از گمراهی قومحضرت موسى علیه السلام وقتى از جریان کار قومش آگاه شد عصبانى شد و از در توبیخ و مذمت روى به آنان کرد و بطور استفهام انکارى پرسید: «بئسما خلفتمونى من بعدى اعجلتم امر ربکم» ؟ و آنگاه الواح را که همان الواح تورات بود از دست خود انداخت ، و موى سر برادر خود را در دست گرفت و او را به طرف خود مى کشید. و بطورى که در سوره طه حکایت شده به وى گفت : اى هارون! چه مانع شد تو را از اینکه وقتى دیدى گمراه مى شوند دستور مرا پیروى نکنى ؟ آیا امر مرا عصیان ورزیدى ؟ هارون گفت : « یابن ام » اى فرزند مادر ! - و اگر در این خطاب اسم مادرش را برد، و نگفت ( اى برادر) و یا (اى پسر پدر ) براى اینکه شفقت و رحمت او راتحریک کند -«إنّ القوم استضعفونى» من درباره گوساله پرستیدن ایشان اظهار مخالفت نمودم ، و ایشان را از این عمل منع کردم ، و لیکن دیدم اعتنایى به حرفهاى من نکردند و نزدیک بود مرا بکشند، پس مرا پیش روى این دشمنان خوار مکن و زبان شماتت ایشان را بر من دراز مساز، و مرا یکى از دشمنان خود مپندار. ۳ - پانویس
۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۳۴، برگرفته از مقاله «استضعاف هارون». |